1. مشاور کسبوکار/مربی کسبوکار
اگر در ساخت، اجرا، مدیریت و توسعهی یک شرکت موفق هستید، باید به مشاور کسبوکار شدن فکر کنید. اینگونه میتوانید کارآفرینان زیادی را از تجربهی خود بهرهمند سازید و اطلاعاتی کلیدی در اختیار آنّها قرار دهید. علاوهبراین با مشاورهی خود به آنها کمک میکنید تا از اشتباهاتی که شما دچارشان شدید را تکرار نکنند. این مسئله که به دیگر کارآفرینان مشاوره دهید و آنها را راهنمایی کنید بسیار برایتان رضایتبخش خواهد بود. کسی مجبور نیست توصیهي یک مشاور کسبوکار را اجرایی کند اما توصیهی رئسای داخل مجموعه به نسبت نیاز مشترکین داخل شرکتها تغییر ایجاد میکنند و نیاز اجرا دارد.
2. تحلیل برای کسبوکارهای کوچک
در صورتی که شما تخصص چگونگی ادارهی یک شرکت را دارید و زیروبم آن را میشناسید، میتوانید با ارائهی تحلیلهای مشکلگشا به کمک کسبوکارهای کوچک بیایید. این کسبوکارها باید نحوهی درست استفاده از بودجه یعنی مزایای گردش پول در بعضی قسمتها و البته ضررهای هزینه در برخی قسمتهای دیگر را یاد بگیرند. تحلیل دقیق شامل تمام این نکات میشود اما اکثر کارآفرینان نمیدانند چطور چنین تحلیلی انجام دهند یا از آن استفاده کنند. شما میتوانید به دیگر کسبوکارهای کوچک کمک کنید تا سطح این شرکتها بالا رود و توسعه یابند.
3.خدمات تحقیقاتی
کارآفرینان همیشه از این فرصت، و شاید البته آمادگی لازم، برخوردار نیستند تا راجع به انجامپذیر بودن پروژههای خود و مطالعات لازم مرتبط به آن را انجام دهند و اینجاست که شما میتوانید به آنّها کمک کنید. در حین مطالعه برای انجامپذیر بودن ایده شما بخشهای مختلف و ارزشمند آن را در نظر میگیرید. این مطالعات شامل ارتقاپذیری(promoting) ، استفادهی مهندسی، تحقیق و توسعه و در نهایت هدایت(automation) است. اگر نتیجهی چنین تحقیقی را به دست بیاورید و ارائه دهید، میتوانید اطلاعاتی فوق ارزشمند از چیزهایی که برای موفقیت نیاز دارند را در اختیار بگذارید.
4. خدمات نوشتاری
کارآفرینان برای کارهای زیادی نیاز به نویسنده دارند؛ برای نوشتن یک طرح کسبوکار، برای تولید محتوای تبلیغاتی، برای نوشتن مطلب روی سایت یا فضاهای مجازی. عمدتا کارآفرینان سررشتهای از چگونگی نوشتن و تولید محتوای مفید ندارند و البته فرا گرفتن این موضوع چیزی نیست که ذهنشان را درگیر کند و وقت صرف یادگیری آن بگذارند. هر شرکتی نیاز به محتوا و استراتژی قوی دارد تا در جهتی که باید گام بردارد.
هنگامی که کارآفرینان با شرکت شما که خدمات نوشتاری ارائه میدهید همکاری میکنند، شما میتوانید به آنها کمک کنید تا روی تولید چیزهایی که ضروری است تمرکز کنند تا شرکت سرمایهگذار جذب کند و به مخاطره نیفتد. محتوای درست همچنین میتواند به شرکت کمک کند که نامش شنیده شود. لازم به ذکر است که برای بحثهای کنفرانسی و خبری نیز به نویسندههای خوب نیاز است تا اخبار به خوبی روی سایتها قرار گیرد و نشر پیدا کند.
5. سرمایهگذاری روی موقعیتهای کسبوکار
ممکن است کسبوکار شما از آن دسته باشد که روی دیگر کسبوکارها سرمایهگذاری میکند. شما پیشنهاد میدهید تا از دیگر موقعیتها و ترندهای کسبوکار پشتیبانی کنید. هنگامی که یک ترند خوب مییابید که ممکن است به یک ایدهی پردرخواست مبدل شود، میتوانید به کسبوکارهای پیشگام در این زمینه پیشنهاد سرمایهگذاری دهید و حتی خدمات ارائه کنید.
6. مارکتینگ(بازاریابی)
میتوانید به شرکتهای کوچک یا متوسط کمک کنید تا برند(brand) آنها را توسعه دهید و آنها را در یافتن جامعهی هدفشان یاری کنید. پیشنهاد شما به این گونه است که قصد دارید با تجربهای که اندوختهاید به آنها کمک کنید تا نامشان بر سر زبانها بیافتد. بازاریابی حوزههای زیادی را شامل میشود. شما میتوانید با انتخاب یکی از برنامههای تبلیغاتی، برای مثال بازاریابی فضای مجازی، به آنها کمک کنید یا تبدیل به مشاور بازاریابی و یا حتی سوپروایزر شوید.
7. طراحی گرافیک
هر کسبوکاری به همان اندازه که به یافتن مشکلهایش نیاز دارد، به افرادی نیازمند است تا آنها را برطرف کنند. هنرمندان(طراحان) هستند که لوگوی اجتماعی شما را میسازند و شما را بین صدها رقیب نمایان میکنند. طراحان همچنین وظیفهی فراهم کردن تصاویر در فضاهای مجازی، لایههای سایت و حتی تیشرتها را به عهده دارند تا برند را توسعه دهند. آنها هستند که بروشور طراحی میکنند، آنها میتوانند سایت شما را ببینند تا مشکلات آن را متوجه شوند و رفع کنند. آنها میتوانند این آگاهیها را به کارآفرین بدهند تا کسبوکار جلوهی بصری خوبی به خود بگیرد. یک لوگوی ایدهآل و دیگر تصاویر گرافیکی هستند که بازاریابها سوق میدهد تا از شک و تردید به اطمینان برسند.
8. مشاور فضای مجازی
همانطور که اشاره شد، کارآفرینان برای داشتن یک موقعیت مناسب برای تبلیغ برند خود، نیاز به حضور در دنیای دیجیتال دارند. حتی اگر برای صاحبان کسبوکار کوچک هم خدمات مشاورهی فضای مجازی ارائه دهید، مانند آموزش فضای مجازی، در این صورت هم کار ارزشمندی انجام میدهید. هم میتوانید مانند یک مربی به آنها بگویید در چه مسیری برای توسعهی برندشان در فضای مجازی گام بردارند و مشاوره دهید و هم میتوانید تمام این مسئولیتها را خود به عهده بگیرید. بایستی آنها را به این آگاهی برسانید که چه سایتها و فضاهایی برای مشترکینشان مفید هستند و کدامها اینگونه نیستند. بایستی بدانید که چه تصاویر و متونی استفاده کنید و آگاهی جمعی را از برند بالا ببرید.
9. خدمات جذب نیرو
در حال حاضر بخش منابع انسانی به نحوی خارج از سازمان به حساب میآید. اما پیش از این، منابع انسانی یک قسمت داخلی از هر کسبوکاری به شمار میرفت. امروزه کسبوکارهای کوچک بیشتر به دنبال استخدام شرکتهای خدماتی هستند بیش از اینکه قصد کنند چند نفر را جذب کنند. این کار مشکلاتی که در آینده ممکن است اتفاق بیافتد را به حداقل میرساند و کار بهتر به انجام میرسد. برای افرادی که قوانین منابع انسانی را درک میکنند و قوانین بیمهی سلامت را درک میکنند و به زیر و بمهای جذب نیرو تسلط دارند، میتوانند این دانشها را در اختیار کسبوکارها قرار دهند. علاوهبراین میتوانند در مورد برنامههای بیمهی سلامت به نوعی راهنما باشند، دانش خود از پاداش به کارگزاران را در اختیار قرار دهند، درباره امنیت شغلی، حقوق ماهیانه و همینطوردستآوردهای کارمندان کمکرسانی و مشاوره کنند. حتی در جذب کارمند نیز میتوانند کمککننده باشند.
10. خدمات کتابداری
زیاد مشاهده میشود که شرکتّها به دنبال فردی هستند که اجبار و سختی حسابداری را به او محول کنند. اگر در این مورد پیشزمینهای دارید میتوانید آن را تبدیل به یک فرصت شغلی عالی کنید. با اینکه حسابداری و حسابداری و کتابداری ممکن دقیقا شبیه به هم به نظر برسند اما این گونه نیست. معمولا کتابدار از حسابدار استفاده میکند تا مطمئن شود که حسابهای کارآفرین راجع به درآمدها و دیگر حسابها روی برنامه پیش میرود. کتابدارها حساب و کتابهای روزانه را انجام میدهند اما حسابدارها هدف میگیرند.
11. واسط در سرمایهگذاریهای پرریسک
به عنوان یک واسط سرمایهگذاری، کار شما ساختن رابطه بیان کسبوکارهای استارتآپی با سرمایهگذارانی است که حاضر به ریسک هستند. در واقع شما به دنبال پولی هستید که یک کسبوکار نیاز به آن سرمایه دارد. شما باید اطلاعات فراوانی درمورد افراد ریسکپذیر داشته باشید و این افراد را پیدا کنید و نکتهی مهم این است که این افراد به راحتی و در اکثر مناطق پیدا نمیشوند. در نتیجه، شما با یافتن فرد مناسب باعث میشوید که در وقت و هزینهی کارآفرین صرفهجویی شود. اینگونه تمام تمرکز کارآفرین روی هدفی که دارد متمرکز میشود و در کنار آن افراد سرمایهگذار هم میتوانند از فکرها و پیشنهاداتی که به سمتشان میآید استفاده کنند. اگر شما نقش واسط را بازی کنید، به هر دو گروه کمک کردهاید.
12. خدمات چاپ
در کنار تمام کارهایی که آنلاین انجام میشود، کارآفرینان نیاز به کسبوکارهایی دارند که خدمات چاپ ارائه دهند. با اینکه پشتیبانی چاپ از دسته شرکتهای پرکاربرد است و به نظر میرسد بازار آن اشباع شده، اما گرفتن حق امتیاز آن کار دشواری نیست. این کسبوکار دامنهی وسیعی را شامل میشود و یادگیری آن سخت نیست. اگر در زمینهی طراحی و چاپ سابقه دارید، این کار یک توصیهی فوقالعاده برای شماست. این کسبوکار خدماتی مانند چاپ کاتالوگ، بروشور، پوستر، آگهی و بیزنس کارت را ارائه میدهد. اگر بتوانید علاوهبر موارد ذکر شده، خدمات ایمیل مستقیم یا کار دیگری وابسته به پشتیبانی ایمیل نیز ارائه دهید، احتمال موفقیت شما چند برابر میشود. صندوقهای پست و آدرسهای خیابانی نیز از دیگر روشهای است که پشتیبانان به یاری کارآفرینان میآیند.
13. مدیریت رویداد
برگزاری چنین چیزی و فراهم آوردن مقدمات آن مانند آمادگی، راهاندازی و سفر، از جمله مسائلی است که شرکتّها را وادار به عقبنشینی میکند. حتی اگر برنامهی برگزاری یک رویداد محلی کوچک را داشته باشید، باز هم مشکلاتی به دنبال دارد که شرکتها را از اجرای آن منصرف میکند. در پی همین دلایل است که پیشنهاد حمایت و پشتیبانی از طرف شما میتواند جذاب باشد. برای مثال، میتوانید به شرکتها پیشنهاد دهید که محصولاتشان را به طور سفارشی بستهبندی کنید تا در چنین رویدادهایی آنها را به نمایش بگذارید. شرکتها با این سرویس، با یک نمایش بزرگ و عالی از طرف شما میتوانند برند خود را به خوبی بر سر زبانّها بیاندازند، کاری که خود قصد داشتند در چند رویداد انجام دهند. شما وظیفهی مدیریت دعوتنامهها، مسائل مالی، سیاستگذاریها و توسعهی برند و حتی حل مشکلات را به عهده میگیرید.
14. خدمات مشاورهای/مشاور حقوقی
اکثر صاحب شرکتها خواهان توصیهنامهای برای یافتن وکیل برای شرکت هستند. اگر مدرک حقوق دارید و نمرهی کافی و مورد قبولی دارید، میتوانید وکالت شرکتها را به عهده بگیرید. بیشتر وکلا گرایش دارند تا وکالت عموم یا فرد را به عهده داشته باشند اما کسبوکارهای کوچک نیز نیاز شدیدی به وکیل دارند. وظیفهی این افراد تنظیم قراردادها، ارزیابی قراردادهای دریافتی و ارائه مشاوره به صاحب کسبوکار در مورد مواردیست که شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد. از دیگر وظایف او بررسی اجارهنامهها و شفافسازی سبک حقوقی است. مشاورین حقوقی نیز افرادی هستند که با شناخت خود از قوانین میتوانند راهنماییهایی ارائه دهند، این گونه هر کاری که شرکت انجام میدهد در پیرو و تایید یک حقوقدان و مشاور است.
15. خدمات اطلاعات تکنولوژی
بخش دیگری که کارآفرینان در آن کمبود دارند، اطلاعات تکنولوژی است. تمام شرکتّها نیاز به کمک در بخشهای رایانهای، تبلتها، لپتاپها، تلفنها، پرینترها و شبکه دارند. آنها حمایت سختافزاری و نرمافزاری میخواهند. اگر شما توانایی داشته باشید تا یکی از این دو را پشتیبانی کنید، میتوانید به کارآفرینان کمک کنید تا از نظر فکری به یک راحتی ذهنی برسند تا درمورد این ابزارها نگرانی نداشته باشند. بسیاری از خدماتی که به عنوان نرمافزار به عنوان سرویس یا سختافزار به عنوان سرویس را میشود در دنیای دیجیتال پیدا کرد. در نتیجه میشود چنین سرویسهایی را حتی در فضای محدود ارائه داد.
این روزها شاهد توجه ویژه دولت به اکوسیستم استارتآپی و کارآفرینی کشور هستیم که کمی برای فعالان اقتصادی غریب است. غریب از آن جهت که در طول این سالها شاهد حمایت از فعالان اقتصادی در برهههای مختلف بودهایم اما شیوه کنونی حمایت از استارتآپها توجه سایر فعالان اقتصادی را برانگیخته است.
از راهاندازی سامانه اختصاص وام تا سامانهای در راستای حذف مجوز متولیان متفاوت، معافیت مالیاتی، تسهیل در امور گمرکی و هر آنچه که استارتآپها در این سالها با آن مشکل داشتهاند قرار است در این سامانه رفع شود و این اواخر اختصاص دادگاه قضایی ویژه برای مشکلات استارتآپها مطرح شد.
اما آنچه در این سالها میتوان بهعنوان خروجی حضور دولت در بخشهای مختلف از جمله فناوری اطلاعات در نظر گرفت، روی کاغذ نمره مردودی میگیرد. کافی است سرانجام پروژههایی که پسوند بومی را دارند ببینیم.
اما چه چیزی استارتآپها را اینقدر بزرگ کرده است که تمام دستگاههای مسوول در راستای تسهیل امور استارتآپها اقدام میکنند. مطمئنا هیچ کس با فعالیت استارتآپهایی متشکل از عدهای جوان مخالف نیست اما ماجرای این همه حمایت چیست؟
فرهنگسازی اکوسیستم و استارتآپ
از چند سال پیش کلماتی بین فعالان اقتصادی بهخصوص در حوزه فناوری اطلاعات رواج يافت كه تازگی داشت؛ اکوسیستم کارآفرینی یا اکوسیستم استارتآپی، منتور، فریلنسر و ....
واژه اکوسیستم استارتآپی، در این سالها پرکاربرد شده است. کلماتی غیربومی که اینروزها از دهان هر مدیر، مربی و مدعی بیرون میآید. واژهای که ظاهرا سعی دارد فعالان این بخش را زیر یک سقف جمع کند، فعالانی که به ندرت به مشارکت کنار هم اعتقاد دارند اما در ظاهر پشت یک میزگرد مینشینند و در اولین فرصت تنها به فکر منافع خود هستند.
هر کدام از این کلمات به بخشی از فعالان اختصاص دارد که عدهای سعی کردند با توجه به بالغ نبودن این حوزه، خود را بهعنوان یکی از اجزای این اکوسیستم معرفی کنند. از کسانی که بدون هیچ روزمهای در حوزه منتورینگ یا راهنما ایفای نقش کردند. از کسانی که هیچ تجربهای از راهاندازی یک ایده نداشتند ولی بهعنوان فعال این حوزه شناخته شدهاند که البته گذر زمان عیار واقعی فعالان این حوزه را مشخص خواهد کرد.
درخشش نسل اول
داستان برخی فروشگاههای اینترنتی، تاکسیهای اینترنتی و بسترهای ارایه خدمات اپلیکیشن و ویدیو پیشرو در ایران را همگان میدانند. تاثیری که هرکدام از این شرکتها در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان گذاشته غیرقابل انکار است و با توجه به مسیر رشد این شرکتها، همه منتظر ظهور نسل دوم استارتآپهای ایرانی هستند. اما اگر این نسل دوم وجود دارند کجا وچه کسانی هستند؟
انفعال یا انتظار در نسل دوم
در این سالها شاهد راهاندازی انواع سامانههای دولتی و خصوصی، رشد تعداد شتابدهندهها، برگزاری دورههای توانمندسازی، ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری، تصویب قوانین و سیاستگذاری دولتی هستیم اما چرا کمتر شاهد ظهور غولهای جدید هستیم.
مدیران نسل اولی عقیده دارند بیشتر افراد به دنبال کپی کردن ایدههای موفق قبلی هستند که به نظر میرسد بعد از اشباع شدن حوزههایی مانند تجارت الکترونیکی، شرکتهای نوپای جدید در حوزههای دیگر حضور پیدا نکردهاند که دلیل آن کوچک بودن بازار جدید و عدم نیاز فعلی بازار به آن سرویسها باشد که اشاره به زمان لازم برای به بلوغ رسیدن یک ایده میکند. اما نکتهای که وجود دارد این است؛ ایدههای جدید هم از مجموعههایی بیرون آمده که خودشان از نسل اول کشور بودهاند. بهعنوان مثال دیوار و بَلَد از مجموعه کافهبازار یا اسنپباکس، اسنپتریپ و اسنپفود از اسنپ یا دیجیپی، دیجیکالا نکست و سوپرمارکت از دیجیکالا به وجود آمدهاند و خبری از فضای رشد برای سایر استارتآپها نیست.
به وجود آمدن غولها و قانونشکنی
آنچه مشخص است هر جا که شفافیت وجود نداشته باشد خواهي یا نخواهي دچار مشکل خواهد شد و اکوسیستم کارآفرینی کشور هم از اين قاعده مستثنا نیست. فضایي که دولت با حمایتهای خود در موضوعاتی چون اشتغال، سرمایهگذاری، ارزآوری و ... مصادره به مطلوب خود کند و هر جا که برخی از این غولها تخلف یا قانونشکنی کنند نبیند يا هر جا لازم بداند به نفع آنها قوانین جدید را مصوب کند و این زنجیره را تكرار كند در این فضا غولهایی به وجود ميآيند که ميتوانند قانون یا مردم را چه در دادگاه و چه در شبکههای اجتماعی به جان هم بيندازند.
از 10 هزار پرونده یک پلتفرم درج آگهی در پلیس فتا بگویم یا از حواشی یک تاکسی اینترنتی که این روزها شاهد هستیم حتی شهرداری در برابر قدرت آن کار موثری نمیتواند پیش ببرد.
تبیعض در یک خانواده
منظور از اکوسیستم تنها برگزاری همایش، جلسه يا صبحانه نیست بلکه متکی بر تعامل و نظم برای پویایی اجزای آن است تا کوچکترین عضو آن در دورافتادهترین شهر تا غولهای پایتختنشین همگی در برابر قانون، حمایت و ... برخورداری یکسانی داشته باشند.
اما آنچه در این سالها دیدهایم تفاوت در اجرای قانون، حمایتهای مالی و معنوی دولت از برخی نورچشمیها است. نورچشمیهایی که یکی به دلیل فیلترینگ، یکی به واسطه تحریم، یکی به دلیل عدم حمایت رقبای شهرستانی، یکی به دلیل اعطای تسهیلات مالی و حمایتهای قانونی، یکی به دلیل وابستگی به فلان نهاد، (در حال حاضر) تبدیل به غول شدهاند و هر روز نيز خواهان امتیازات بیشتری هستند. در نهایت نیز در خلأ قانون در حال گسترش و پیادهسازی سایر ایدههایی هستند که میشود این ایدهها توسط سایرین انجام شود.
از این رو دخالت دولت در اکوسیستم استارتآپی با توجه به تجربههای قبلی، مفید نخواهد بود و حضور دولت باید به صورت محدود و تسهیل امور برای تمامی فعالان این حوزه باشد.
حمایت دولت نباید برای یک کسبوکار خارج از استاندارد باشد همچنين نگاه آن به همه کسبوکارهای این حوزه بايد یکسان باشد. البته که برای کسبوکارهای بزرگتر باید امتیازات بیشتری را در نظر گرفت اما این نوع امتیازات نباید آنقدر وسیع و بیحساب و کتاب باشد که شائبه رانت در آن هویدا باشد. البته این موضوع که طرحهای فعلی در دولت فعلی معتبر است نیز بایستی در نظر گرفته شود زيرا در این سالها طرحهایی در دولتهای قبلی مصوب و در دولت بعدی کنلمیکن شدهاند.
علاوه بر این با توجه به اشباع یک حوزه، دولت میتواند با اعطای امتیازات بیشتر، ایجاد بازارهای مرتبط، برای سایر حوزههایي که به آن کمتوجهی میشود، امکان فعالیت در این حوزهها را فراهم کند. نگاه دولت به اکوسیستم استارتآپی نباید تنها به نسل اولیها یا حوزههایی باشد که منافع بیشتری برای دولت دارند.
مسالهاي که در حال حاضر میتوان مشاهده كرد این است که پول واقعی یا همان سرمایهگذار در اکوسیستم استارتآپی کشور وجود ندارد و دولت قصد دارد با اعطای وام این خلأ را پر کند. علت نبود پول واقعی در این فضا را میتوان به افزایش تعداد فعالان مختلف در این اکوسیستم دانست.
زيرا تعداد شرکتهای استارتآپی به حدي زیاد شده است که پیدا کردن شرکت نوپایی که ایدهاش موفقیت در پی داشته باشد، برای سرمایهگذار کاری سخت است. حال دولت سعی دارد با تزریق پول نفت اکوسیستم استارتآپی کشور را هدایت کند، چیزی که با ذات اکوسیستم و استارتآپ در تضاد است. اعطای وامهایی که طبق نظر کارشناسان و مسوولان مانند سم و طناب داری است بر گردن استارتآپها. در حالي كه دولت ميتواند به جای اینکه خود به صورت غیرمستقیم برای استارتآپها سرمایهگذاری کند با ايجاد مشوقهایی، فعالان اقتصادی کشور را به سمت سرمایهگذاری روی استارتآپها تشویق کند.
پشت پرده چیست؟
بدون قدرت نه قانونی تصویب میشود نه قانونی اجرا میشود ولی وقتی قدرت تنها در بخشهای معینی تمرکز پیدا کند و اکثریت بیقدرت باشند، قانون هم به همان نسبت و جهت خم میشود.
با پول میتوانید همه مجوزها را کسب کنید، میتوانید هر نوع تخلفی بکنید، میتوانید باغ را برج کنید، روی کوه خانه بسازید، بدون رعایت مسايل ایمنی مال بسازید، در کوچه تنگ یک ساختمان 20 طبقه بسازید. وقتی تمرکز در یک عرصه دست یک یا دو بازیگر باشد، این بازیگران قدرت پیدا میکنند و وقتی قدرت به صورت متمرکز در اختیارشان باشد، نه تنها قانون را رعایت نمیکنند بلكه خود قوانین را مصوب میکنند و صدای مخالفان هم ديگر به گوش نمیرسد.
سرمایه بزرگ میل به انحصار دارد، چه شرکتهای ماهیگیری چینی فعال در جنوب باشند چه شرکتهای استارتآپی. دولتها امروز بیش از هر زمان دیگر میخواهند خدمات و حتی تولید را انحصاری کنند. سرمایهگذاران بزرگ انحصار دریافت میکنند و در عوض به بهای کاهش قیمت، بقیه امور را هدایت میکنند.
بهعنوان مثال یک تاکسی اینترنتی را با نام شرکت X در نظر بگیرید. شرکت X شکل مطلوب کسبوکار از منظر دولتها است. اینکه یک یا چند سرمایه بزرگ، همه یا بخش زیادی از یک بازار را در اختیار بگیرند و دولت هم به جای طرف شدن و مالیات گرفتن از چند صد هزار تاکسی تلفنی از آنها مالیات بگیرد. در این فرایند هم از تعهدات دولت کمتر میشود، هم خدماترسانی و نظارت بهتر میشود، هم درآمد احتمالی دولت بیشتر میشود، تا اینجای کار همه راضی هستند.
اما آن روی دیگر سکه کاهش قدرت کارگران را در پی دارد. رانندگان باید تابع محض دستورالعملهای شرکت X باشند. چون با کوچکترین سرپیچی یا درخواست امتیازات بیشتر که در تضاد با منافع و سیاستهای شرکت X باشد، آنها را اخراج میکند و دیگر نمیتوانند در یک تاکسی تلفنی کار کنند زيرا دیگر تاکسی تلفنی وجود ندارد. کاهش قدرت رانندگان به کاهش قدرت مصرفکننده هم می انجامد، چون مصرفکننده کوچکترین امکانی برای چانهزنی پیدا نمیکند و تابع سیستم قیمتگذاری شرکت X است.
شرکت X یک شکل انحصاری از سازماندهی نیروی کار است. یعنی کاستن از قدرت مصرفکننده و راننده و تجمیع قدرت در دست یک شرکت. در چنین مواردی برای جلوگیری از این اتفاق واگذاری مثلا شرکتX به تعاونی تاکسیداران به صورت فروش سهام و تعیین دموکراتیک هیات مدیره و مدیرعامل است. با قدرت بخشیدن به تعاونیها مانع از تجمیع و انحصار قدرت در دست چند نفر میشویم که رویکردی عادلانه است.
دولت اصرار دارد تا خدمات را به شرکت X واگذار کند و از مردم نيز ميخواهند كه شرکتهایX را یک مساله فناورانه بدانند اما این یک موضوع کاملا اقتصادی است زيرا نمونههای شرکت X را بسیار داریم.
چه دلیلی دارد که حملو نقل شهری در کشور، در اختیار چند شرکت X باشد تا پس از در اختیار گرفتن بازار، هر آنچه را که مایل باشند رقم بزنند. مگر در استانهای دیگر شرکتهای دیگری که بتوانند خدمات شرکت X را انجام دهند وجود ندارد. در همین شهر اصفهان همزمان و حتی قبلتر از اوج تاکسیهای اینترنتی حال حاضر، نمونههایی بودند که به دلیل عدم حمایت حتی نتوانستند در اصفهان شناخته شوند. مطمئنا اگر سیاست انحصار نبود در هر استان یک تاکسی اینترنتی با رویکردی غیرانحصاری در کنار سایر فعالان این حوزه مشغول خدماتدهی بود.
چه دلیلی دارد که خدمات یک حوزه از تاکسی اینترنتی، بلیت هواپیما، رزرو هتل، سفارش غذا و ... بهصورت انحصاری در اختیار بازیگران محدودی باشد که علاوه بر انحصارگرایی، سایر استارتآپها نيز توان رقابت با آنها را نداشته باشند.
مطمئنا هیچ کس با اکوسیستم کارآفرینی، استارتآپها و فناوری مخالف نیست؛ ولی همه با سیاست واگذاری و سازماندهی کار مشکل دارند. اگر رویکرد و نگاه بخش حاکمیت انحصارگرایی باشد بهصورت اپیدمی حتی در بخش خصوصی رخنه میکند تا جایی که در برخی استانها شاهد تبعيض میان فعالان استارتآپی هستیم. کسانی که متصل به مراکز قدرت هستند در رسانهها حضور فعال دارند و تحت حمایتهای مالی و معنوی مراکز قدرت قرار میگیرند و مابقی باید به تنهایی به رقابت با نورچشمیها بپردازند.
همه با سیستم واگذاری غیرعادلانه مخالف هستند زيرا این نوع واگذاری را آفت خیر میدانند که منجر به نارضایتی عمومی میشود. نمونههای زیادی از این نوع واگذاریها وجود دارد که گویا در تاریخ تنها برای ثبت شدن باقی مانده است و عبرتی از آن گرفته نمیشود.
آیا تمامی استارتآپها از چنین حمایتهایی برخوردار میشوند، آیا اعطای تسهیلات بانکی و معافیت مالیاتی در راستای حمایت از استارتآپها و تداوم حیات اکوسیستم کارآفرینی کشور است یا حمایت از برخی شرکتها تحت نام استارتآپ؟!
آیا مجموعهای که بیش از 300 نیروی مستقیم و هزاران نیروی غیرمستقیم و استفادهکننده میلیونی دارد را میتوان استارتآپ نامید تا همین مجموعهها در راستای حمایتهای دولتی از استارتآپها همچون معافیت مالیاتی، دریافت وامهای میلیاردی در زیر چتر نام استارتآپ پنهان شوند؟!
اگر قرار است حمایت و منافعی برای اکوسیستم کارآفرینی و استارتآپی کشور در نظر گرفته شود تمامی ذینفعان این حوزه بايد بهصورت یکسان برخوردار شوند و همگی در برابر قانون، حق مساوی داشته باشند و شاهد اکوسیستم استارتآپی باشیم نه یک اکوسیستم دولتی که حتی در برابر قانون مصونیت داشته باشد و در پایان مصداق به نام همه و به کام یکی نباشد.
بیشک زمانی که حرف از وجود اکوسیستم کارآفرینی میشود، بیش از صدها مجموعه دولتی و خصوصی در جایگاه خود میتوانند نقشساز توسعه و گسترش بهتر و بیشتر این فضا بشوند. در ایران اجزایی که نقشآفرین این اکوسیستم باشند را میتوان به 13 جزء کلی تقسیم کرد که در زیر بهصورت کلی بیان شدهاند، البته برای هر جزء و زیربخش مدلهای موفق و تحقیقاتی شده که قابل تامل و بحث در آینده به تفکیک است ولی امیدوارم در آیندهای نزدیک این اجزا در شهرها، استانها و بهطورکلی در کشور جایگاه خود را در بوم اکوسیستم کارآفرینی پیدا کنند که بیشک این قضیه دیر یا زود محقق خواهد شد.
نهادهای دولتی: شامل وزارتخانهها (صنعت، معدن و تجارت، وزارت آموزش و پرورش، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت امور اقتصادی و دارایی (که میتوان به سازمانهای حساس و اثرگذار آن از جمله اداره مالیات، تامین اجتماعی، گمرک و.. اشاره کرد)، وزارت امور خارجه، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، وزارت نفت، وزارت نیرو و…)، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، شهرداریها، سپاه پاسداران و… که بعضا نهادهای تاثیرگذار در ایجاد و بسترساز و البته مانع کسبوکارها میتوانند باشند. اگر قرار است شورایی برای تعامل و نقشسازی و بسترسازی کارآفرینی این نهادها تشکیل شود ابتدا باید جایگاه این نهادهای دولتی در توسعه اقتصادی میهنمان مشخص و حرکت به سمت چابکسازی برداشته شود. از وظایف اصلی این نهادها مهیاکردن زیرساختها از جمله فنی و قانونی، امنیتی و تسهیل در گردش کار و هماهنگیهای مورد نیاز میتوان اشاره کرد. البته ناگفته نماند برخی نهادهای دولتی پای را فراتر گذاشتهکه این جای خوشحالی دارد ولی متاسفانه بعضا به وظایف اصلی خود عمل نمیکنند.
شرکتهای نوپا: هسته این اکوسیستم بوده که شامل هم متخصصان و هم کارآفرینها در قالب یک گروه در کنار یکدیگر حاضر شده و در کنار هم فعال هستند.
شرکتهای مادر و بزرگ: یکی از مهمترین جایگاهها در اقتصاد هر کشور وجود صنایع اصلی و مادر به عنوان بعضا تامین مواد اولیه و بسترساز ایجاد دیگر صنایع و کارآفرینان و استارتاپها نیز است. همچنین مجموعههای بزرگ کارآفرینی که نمیتوان به عنوان صنایع مادر قلمداد کرد ولی طبق تعریف بانک مرکزی، بنگاههای صنعتی یا تجاری با بیش از 100حقوق بگیر هستند. این شرکتها با اعلامکردن نیازها و مشکلات خود، باعث شکلگیری شرکتهای نوپا یا استارتآپهایی میشوند که برای برطرفکردن آن مشکلات، تلاش میکنند. البته در حالت آرمانی، کارآفرینی سازمانی از دل این شرکتها بیرون میآیند.
سازمانهای مردم نهاد(سمنها): شامل اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی به عنوان مادر تشکلهای اقتصادی، انجمن مدیران صنایع، خانه صنعت، معدن و تجارت، سندیکاها، کانون کارآفرینیها، تشکلهای موضوع محور در حوزه کسبوکار و مشکلات آنها، این تشکلهای اقتصادی و مشکلمحور میتوانند نقشهایی از جمله رابط بین نهادهای دولتی و بخش خصوصی، گردهماییها و همافزاییهای کارآفرینان و برگزاری رویدادها و حمایتگری از مجموعههای کارآفرینان داشته باشند چون سمنها تجمیع خود کارآفرینان، کارشناسان، متخصصان، دولتیها و… هستند.
مجموعههای رسانهای و چندرسانهای: شامل روزنامههای مکتوب، رسانههای مجازی، حتی شبکههای اجتماعی نقش بسزایی در توسعه برند و شناخت محصول و مشتری و … را میتوانند ایفا کنند. رسانهها با توجه به اینکه مخاطبانشان جامعه خاص خود و نحوه گفتارشان تخصصی برای انتقال به جامعه خود است، خیلی خوب میتوانند معرفی، ارائه مشکلات و راهحلها و… به طور صحیح انتقال دهند. همچنین میتوانند جریانسازی(فرهنگی، حل مشکل و…) صحیح در جامعه انجام بدهند.
مشارکتکنندهها: شامل مجموعهها و اشخاص سرمایهگذار از جمله سرمایهگذاران شخصی، صندوقهای جسورانه، قرضالحسنه، فرابورس و… همچنین در قضیه مشارکت فقط سرمایهگذار نقدی نیست و شامل صنعتگران و اشخاصی که هزینه نقدی مشارکت نمیکنند ولی میتوانند تجهیزات صنعتی، مکان کسبوکار و یا بستری برای تبلیغات و… که میتواند معادل سرمایه برای رشد و توسعه و ایجاد یک کسبوکار کارآفرینی مورد نیاز باشد در اختیار کارآفرینان قرار بدهند، در واقع میتوان گفت امروز کشورمان با وجود بسیاری از تجهیزات و ماشینآلات و امکانات بخش خصوصی مواجه است که با راندمان زیر 50 درصد در حال فعالیت هستند و یا تجهیزاتی که امروز بلااستفاده است که این تجهیزات امکانات سنگین برای شروع یک کارآفرین جدید و یا بخشی از آن میتواند اثرگذار باشد.
علاقهمندان: اشخاصی عادی هستند که در کمک و توسعه مجموعهها و فرهنگسازی در رشد فضای کارآفرین و معرفی و فروش کمک بسزایی میتوانند انجام بدهند.
هادیان و تسهیلگران کارآفرینی: اشخاصی هستند که بنابر تجربه بعضا از شرکت کارآفرینی خود و علاقهای که به موضوع کارآفرینی دارند، روابط شغلی و کاری گسترده خود را در خدمت دیگران قرار میدهند تا فضای کارآفرینی رشد کند.
اتحادیهها، اصناف، نظام مهندسی تخصصی: مجموعههایی هستند که هم نوعی تشکل به حساب میآیند که باعث جمعشدن شرکتهای تخصصی در آن صنف و یا اتحادیه خواهند شد و هم با ابزاری که از نهادهای دولتی میگیرند خود تنظیم و مدیریت بازار را انجام میدهند. این مجموعهها نیز رابط بین نهادهای دولتی و مجموعههای خصوصی هستند.
مجموعههای کمک کارآفرین: شتابدهندهها، مراکز کاروندی و جمعکاری و انکوباتورها و مراکز رشد دانشگاهی و… این مجموعههای اقتصادی به کمک استارتآپها و مجوعههای نوپا آمده و امکانات اولیه شروع یک کسبوکار را در اختیار گروههای کارآفرینانه قرار میدهند که چند سالی است در ایران نیز با توسعه و راهاندازی خصوصی و دولتی و ورود این مجموعهها باعث سرعت بخشی به فضای کارآفرینی و استارتآپی ایران شدهاند.
مراکز آموزشی و پژوهشی: این بخش شامل نهادهای دولتی و خصوصی و نیم خصوصی میشود. تحقیقات بیانگر این موضوع است که آموزشها در کارآفرینی نهتنها باعث رشد کمی کارآفرینان میشود، بلکه موجب تحول در نسلهای کارآفرینی و ارتقای سطح مهارتهای کارآفرینی به ویژه در طراحی راهبردهای کسبوکار و مدیریت بنگاههای اقتصادی میشود. با آموزش میتوان در کارآفرینان ایجاد اعتماد به نفس، ظرفیت لازم را برای خوداظهاری که بتوانند دانشی را که فراگرفتهاند، در عمل بهکار بگیرند و از فرصتهای موجود بهرهبرداری بهینه انجام دهند را ایجاد کرد.
مشاوران و نیروهای متخصص: از قبیل وکلا، گرافیستها، حسابداران، مشاوران کسبوکار و… که در مراحل اولیه شکلگیری سازمانهای نوپا میتوانند تاثیرگذار و البته خدمات ارزان و حرفهای به آنها ارائه دهند. اهمیت و جایگاه این بخش بسیار مهم است و متاسفانه کارآفرینانمان تاثیر استفاده از این مشاوران را قبل از اقدام بهخوبی متوجه نشدهاند.
ارائهدهندگان تضمین و امنیت کسبوکار: بیمه، ثبت برند، ثبت اختراع، بانکها و... یکی از بیمها و نگرانیهای کارآفرینانمان در توسعه، تیمسازیها، فروش و ارتباطات فراکشوری، همافزاییها و حرکت به اقدامات جسورانه که خود باعث رشد و ایجاد سریعتر کسبوکارشان میشود، وجود امنیت بیشتر در فعالیتهاست.
در این مطلب تصمیم داریم شما را با مفهوم شتابدهنده استارتآپ و فرایند شتابدهی و در کل کمکی که شتابدهندهها به رشد اصولی و تجاری شدن استارتآپها میکنند آشنا کنیم پس مطالعه این مطلب را از دست ندهید.
با ورود استارتآپها و فضای راه اندازی کسب و کارهای نوپا به ایران، مفاهیم و ساختارهای نوینی در حال شکل گیری و ایفای نقش میباشند. اگر چه این فعالیتها از مدتها پیش نیز وجود داشته، اما در چندین سال اخیر بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. استارتآپها برای شروع اولیه نیاز به کمکهای مالی و آموزشی دارند تا بتوانند رشد کنند. اما اکثرا نمیدانند از کجا شروع کنند و سرانجام این شروع، پایانی موفقیت آمیز خواهد بود یا نه؟!
دنیای دیجیتالی امروز، فضای مناسبی برای کارآفرینان است. اما افراد خلاق و مبتکر برای دست به کار شدن و رشد دادن استارتآپهای نوآورانهی خود نیاز به مجموعهای از حمایتها دارند.
در مسیر پر پیچ و خم تبدیل ایده به کسب و کاری پایدار، اکثر افراد دچار مشکل میشوند و همین مشکلات باعث میشود تا وقت و هزینههای زیادی صرف بشود اما خروجی مطلوب حاصل نشود. از این رو در چند سال گذشته تلاشهایی در قالبهای مختلف مانند مراکز رشد دانشگاهی، پارکهای علم و فناوری و … انجام شده و گاها نتایج بسیار خوبی را نیز در بر داشته است.
اما واقعا شرکتهای شتابدهنده چه مراکزی هستند و هدف آنها چیست؟ در ادامه سعی کردیم تعریف واضح و مختصری از شتابدهنده استارتآپ و اهداف آن را برایتان شرح دهیم.
شتابدهنده استارتآپ چیست؟ با چه هدفی به وجود آمده؟
شتابدهنده (Accelerator) یک سازمان منسجم است که با هدف حمایت و توسعه کارآفرینی نوآورانه به وجود آمده و عمدتا اتفاقات زیر در آن رقم میخورد:
اگر آیتم های بالا را ویژگی مشترک شتابدهندههای استارتآپ درنظر بگیریم، وجه تمایز آنها را موارد زیر تشکیل میدهد:
مزایای شتابدهنده برای استارتآپ ها
سوالی که ممکن است برای خیلیها پیش بیاید این است که اصلاً چرا استارتآپها باید به شرکتهای شتابدهنده بپیوندند و این کاری چه سودی برایشان خواهد داشت؟ برای پاسخ به این سوال سعی کردیم چند نمونه از مزایای پیوستن به شتاب دهنده را به طور مختصر برایتان شرح دهیدم.
شتابدهنده یک شریک تجاری برای ایده و استارتآپ شماست
یکی از مزایای شتابدهندهها نسبت به مراکز دیگر این است که در سود و ضرر راه اندازی کسب و کار شریک هستند. در واقع میتوان گفت همیشه همراه و درکنار کسب و کار هستند. در شتابدهندهها بخشی از سهام استارتآپ راه اندازی شده به شتابدهنده اختصاص مییابد. این سهام در ازای خدماتی و سرمایهی اولیهای که شتابدهنده به تیم ارائه میدهد دریافت میشود.
در شتابدهنده بازه زمانی از اهمیت بالایی برخوردار است
هدف اصلی و مهم یک شتابدهنده استارتآپ، شتاب دادن به پروسههای راه اندازی یک کسب و کار نوپا با توجه به برنامهی دوره شتابدهی است. اگر برنامه زمانی شتابدهی با آغاز و پایان درست و مشخص همراه نباشد، سیکل شتابدهی به کسب و کار دچار مشکل شده و همین امر باعث میشود که ضربهی جدی به کسب و کار وارد شود.
وجود منتورهای باتجربه و حرفهای درکنار استارتآپها
راه اندازی استارتآپ در ابتدا سخت و چالش برانگیز است شما نیازمند کمک و تجربه دیگران خواهید بود. در اینجا شتابدهنده استارتآپ میتواند به کمک شما بیاید. وقتی که به یک شتابدهنده استارتآپ میپیوندید میتوانید از حمایت منتورها بهره ببرید و علاوه بر حمایت عاطفی از تجربه و دانش آنها نیز استفاده کنید. منتور کسب و کار با مربی آموزشی فرق دارد. اگر بخواهیم تعریف مناسبی از کلمه منتور داشته باشیم، منتور فردی با تجربه است که سالها دریک حوزه مشخص فعالیت داشته، و شکستها و موفقیتهای متعددی را تجربه کرده است. این افراد در حوزه خود شناخته شده هستند و تجربه و تخصص ایشان برای کارآفرینان جوان بسیار ارزشمند است.
دسترسی به سرمایه گذاران مناسب
شرکتهای شتابدهنده معمولاً خودشان سرمایه مورد نیاز استارتآپها را تامین نمیکنند بلکه کاری که انجام میدهند این است که شما را مستقیما به سرمایهگذارانی وصل میکنند که ممکن است ایده شما برایشان جذاب باشد و خواهان سرمایه گذاری روی آن باشند. در واقع شتاب دهنده یک پل ارتباطی بین صاحبان ایده و سرمایه گذاران هست.
البته ناگفته نماند که شتابدهنده تنها به شما کمک میکند تا بهترین و مناسبترین سرمایه گذار را انتخاب کنید اما در نهایت این شما هستید که باید به عنوان صاحب کسب و کار سرمایهگذاران را متقاعد کنید و نظر آنها را به ایده و محصول خود جلب کنید.
توسعه مهارتهای مورد نیاز
شما برای موفقیت در کسب و کارتان نیاز به یادگیری و کسب مهارتهای مختلفی چون بازاریابی، ارتباطات، امور مالی و برخی مهارتهای فنی دارید، شتابدهندهها به شما امکان یادگیری این مهارتها را به شما میدهند، روشها و اصول کسب و کار را به شما آموزش میدهند و ترتیبی میدهند تا از تجربیات مدیران دیگر بهره ببرید.
مدیریت ریسکها
این امری طبیعی است که کارآفرینان تازه کار نگران شکست و ریسکها و خطرات موجود در مسیر خود باشند، به هر حال هر کسب و کار جدیدی در ابتدای راه بسیار شکننده و حساس است و با هر اشتباه کوچکی ممکن است به دره شکست سقوط کند. از این رو یکی از نیازهای اساسی کارآفرینان مدیریت ریسک است.
شتاب دهنده ریسکهای آتی و فعلی کسب و کار شما را پیدا میکند و شما را راهنمایی میکند تا بتوانید راه حلی برای مقابله با آنها بیابید و از خطرات احتمالی دوری کنید. علاوه بر این در برنامههای شتاب دهنده مدیران موفق دیگر تجربیات خود را با کارآفرینان به اشتراک می گذارند و کمک میکنند تا خطرات احتمالی کسب و کار خود را بشناسند.
شبکه سازی
در طی دوره شتابدهی، کارآفرینان و بنیانگذران فرصتهای زیادی برای شبکه سازی با کارآفرینان مشابه خود و همچنین سرمایه گذاران بالقوه خواهند داشت. این ارتباطات میتوانند بسیار ارزشمند باشند، به خصوص اگر در آینده نیاز به جذب سرمایه داشته باشید.
یک برنامه مجزا برای همه کسب و کارها
برخلاف تصور عموم، شتاب دهندهها یک مدل یا برنامه یکسان به همه کسب و کارها ارائه نمیدهند، بلکه انتخاب برنامه شتاب دهنده بر عهده خود کارآفرینان است و با توجه به ماهیت و هدفی که کسب و کار دنبال میکند انتخاب میشود.
دادن انگیزه و روحیه به بنیان گذاران
فضای جمعی و مشارکتی که در شتابدهندهها یافت میشود، مطمئناً شما را در مسیر پیشرفت و پیشروی قرار میدهد. تعامل با بنیان گذاران دیگر و شنیدن تجربیات آنها و چالشهایی که پشت سر گذاشتهاند به شما یک انگیزه قوی میدهد تا به راهتان ادامه دهید و به شما یادآوری میکند که میتوانید بر شک و تردیدهای خود غلبه کنید و از موانع عبور کنید.
تا اینجا با مزایای شتاب دهنده استارتآپ و مفاهیم شتابدهی، شتابدهنده، منتور و سایر اصطلاحات مرتبط آشنا شدیم. اما برناک یک شتابدهنده با فرایندی نوآورانه است. برناک یک شتابدهنده دیجیتال یا شتابدهنده مجازی است و سازوکار آن با شتابدهندههای معمولی کمی متفاوت است.
شتابدهنده دیجیتال چیست و چه فرقی با شتابدهنده معمولی دارد؟
ساختار یک شتابدهندهی دیجیتال یا مجازی نیز با مشابه ساختار یک شتابدهنده معمولی است همان المانهای شتابدهندههای معمولی را دنبال میکند، اما یک تفاوت عمده نسبت به شتابدهندههای معمولی دارد:
” تمام فرآیند شتابدهی و کمک به راه اندازی کسب و کار نوپا به صورت دیجیتال و در فضای مجازی صورت میگیرد.”
شاید برایتان سوال باشد که با وجود شتابدهندههای معمولی، چرا باید از این نوع شتابدهندهها برای رشد کسب وکار خود استفاده کنیم؟ در پاسخ به این سوال، چند مزیت عمدهی استفاده از شتابدهندههای مجازی به جای شتابدهندههای معمولی را برای شما ذکر میکنیم.
فرآیند شتابدهی به صورت آنلاین و از راه دور
در کشور عموم شتابدهندهها در پایتخت در حال فعالیت هستند. در یکی دو کلان شهر نیز فعالیت شتابدهی به صورت محدود پیگیری میشود. این مسئله را میتوان مهمترین مشکل شتابدهندههای معمولی دانست. چرا که صاحبان ایدهای و افراد خلاق در سایر شهرها دسترسی سریع و راحت به این مراکز نداشته و نمیتوانند از خدمات آن ها بهره ببرند. به بیان دیگر اگر فرد یا گروهی در در شهری به غیر از یکی دو شهر بزرگ کشور قصد پیگیری و جدب سرمایه برای ایدهی خود را داشته باشد، عملا با مشکل مواجه میشود و لازم است برای این امر متقبل زحمت شود.
شتابدهنده دیجیتال برناک، این مشکل را حل نموده و استارتآپها در هرنقطهای از ایران که باشند، بدون نیاز به حضور فیزیکی، میتوانند فرآیند شتابدهی را به صورت دیجیتال و در بستر فضای مجازی دنبال کنند.
همهی مزایای شتابدهی معمولی را دارند!
تصور اشتباهی که از شتابدهندههای دیحیتال به خاطر ماهیت مجازی بودن آنها برای بعضی پیش میآید این است که یک شتابدهندهی دیجیتال همانند مراکز شتابدهی فیزیکی دارای کارایی لازم نیست. اما این نوع شتابدهندهها نیز همانند شتابدهندههای معمولی همهی کارویژههای یک شتابدهنده را ارائه میکنند.
روندها به سمت کار در خانه پیش میرود
پیش بینیها حاکی از این است که در آیندهای نه چندان دور، عموم افراد فعالیت و شغل خود را در خانه و در بستر فضای مجازی یعنی به همان شیوه فریلنسری دنبال میکنند. این امر نیز سبب میشود شتابدهنده دیجیتال در این زمینه پیشرو باشد و به تیمها کمک کند تا خود را با چنین فضایی انطباق دهنده و مهارتهای خود را متناسب با این فضا ارتقا دهند.
حوزه گرین تک
یکی از هیجان-انگیزترین صنایع فناور موجود است، و کار گروههای فناور متمرکز بر پایداری، به معنای واقعی کلمه آیندهی ما را بهتر میکند.
به لطف تلاشهای آنها، آینده دارد روشنتر میشود. در سال 2016، گزارش شد که انرژی تجدیدپذیر بیش از 24 درصد از مصرف برق جهان را تشکیل میدهد، عددی که پیشبینی میشود هرچه مردم بیشتر درمورد فواید انرژی خورشیدی، بادی و آبی یاد بگیرند، بیشتر شود. این 15 شرکت زیستمحیطی، چه روی پروژههای بزرگ، مثل برنامهریزی شهر پایدار کار کنند، و چه روی پروژههای کوچکتر مثل کمک به خانوادهها در خرید وسایل کم-مصرف، کمک میکنند تا جهان به جایی بهتر، و سبزتر تبدیل شود.
MOLEKULE
تأسیس : 2014
دفتر مرکزی: سان فرانسیسکو
چه کار می کنند؟
گل سرسبد محصولات مولکول، یک تصفیهکنندهی هواست که با فناوری نانو کار میکند و برای زدودن سموم هوا ساخته شده تا به گروههای حساس کمک کند راحتتر نفس بکشند. محصول آنها با تصفیهکنندههای رایج هوا که ذرات را در فیلتر خود به دام میاندازند فرق میکند، چرا که متکی بر نوعی از فناوری است که آلایندهها، ویروسها، مواد حساسیتزا و بخارات را در سطح مولکولی به طور کامل تخریب میکند.
منابع مالی : 9 میلیون دلار
AURORA SOLAR
تأسیس: 2013
دفتر مرکزی: سان فرانسیسکو
چه کار می کنند؟
Aurora Solar فناوری رایانش ابری را با بهرهوری انرژی ترکیب کرده و راهکارهایی ارائه میدهد که کارشناسان انرژی را در مدیریت جریان کارشان و ارائهی نتایج بهتر به مشتریان یاری میکنند. بستر نرم-افزاری منحصربهفرد آنها، تمام جنبههای فرآیند راهاندازی پنل خورشیدی را زیر یک چتر گرد هم آورده، و فرصتی در اختیار مهندسین قرار میدهد تا تأمین مالی، مدلسازی، و فروش را مدیریت کرده، و امکان رعایت قوانین و عمل به تعهدات از یک مکان واحد را فراهم سازند.
منابع مالی 20 : میلیون دلار
REDAPTIVE
تأسیس:2012
دفتر مرکزی: سان فرانسیسکو
چه کار می کنند؟
برای شرکتهایی که فضای دفتری آنها اجارهای، یا مال خودشان است، سخت است که محیطهای قبلی خود را به انرژی پاکتر تبدیل کنند. Redaptive در این فرآیند ورود کرده و به شرکتها کمک میکند تا راهکارهای کممصرفتری را در تمام بخشهای خود به خدمت بگیرند. آنها خدمات خود مثل EaaS (کارآمدی به مثابه خدمت) را به بازار عرضه نموده، و مشتریانشان را در مسیر فرآیندهای برنامهریزی و نصب تجهیزات انرژی پاک هدایت میکنند، بهعلاوه باعث میشوند که شرکتها، با فقط پرداخت کردن هزینهی مصرف انرژی در یک قبض ماهیانه، پسانداز خود را به حداکثر برسانند.
منابع مالی 20 :میلیون دلار
SPAN